رسته‌ها
آرسن لوپن و گنج پادشاهان
امتیاز دهید
5 / 4.7
با 33 رای
امتیاز دهید
5 / 4.7
با 33 رای
✔️ از سری عملیات خارق العاده آرسن لوپن

داستان با این جملات آغاز می شود:
رائول اندرزی پس از خاموش کردن چراغ موتور سیکلت، خود را در وسط بیشه ای انداخت. در این وقت کلیسایی نزدیک، ساعت سه بعد از نیمه شب را اعلام می کرد. در تاریکی شب جاده پر درختی را که به زمین های کاخ ییلاقی اتیک منتهی میشد پیش گرفت و خود را به کنار دیوار کاخ رساند. کمی آنجا منتظر ماند و گوش به صداهای اطراف خود داد.
در نزدیکی او صداهای مختلفی به گوش می رسید، صدای شیهه اسبان که نفس می کشیدند، چرخ های کالسکه ای که روی سنگفرش حیاط پیش می رفت و به دنبال آن صدای بهم خوردن چیزی شبیه به باز شدن در به گوش رسید. بلافاصله دو لنگه در به سرعت تمام باز شد و صدای خارج شدن کالسکه شنیده شد. رائول صدای حرف زدن دو نفر را که معلوم بود از فاصله دور می آید شنید و در تاریکی جاده لوله تفنگی را هم به چشم دید؛ اما لحظه بسیار کوتاهی بود و کالسکه با سرعت زیاد به طرف جاده اوترات روان گردید...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
254
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
شهر خاطرات
شهر خاطرات
1392/07/07

کتاب‌های مرتبط

کلاغ ها
کلاغ ها
4.3 امتیاز
از 3 رای
تبهکار مو طلایی
تبهکار مو طلایی
4.6 امتیاز
از 28 رای
جنایت مرموز
جنایت مرموز
4.5 امتیاز
از 12 رای
قاتلی در باران
قاتلی در باران
4 امتیاز
از 7 رای
رقص با خنجر
رقص با خنجر
3.8 امتیاز
از 13 رای
تب طلا، جنگ الماس
تب طلا، جنگ الماس
4.3 امتیاز
از 38 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی آرسن لوپن و گنج پادشاهان

تعداد دیدگاه‌ها:
3
به سهم خودم از شهر خاطرات عزیز بخاطر این جواهرات تشکر میکنم.
شهر خاطرات، واقعا که اسم با مصمایی داری ممنونممممممم
قربونت برم "شهر خاطرات"!!!!!!!!!!! که اینقدر به فکر ما قدیمیها هستی! ممنونم عزیز
آرسن لوپن و گنج پادشاهان
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک